هوای سرد مسیح

توی این هوای سرد

گرمی دستات برام آرامشه

کاش بمونی یاد من

لحن دستوری نداره خواهشه

تو بمون تا من ازت

تصویر ذهنیمو یه نقاشی کنم

جمله بندیامو کامل کنم

حرفامو بگم خودمو خالی کنم

آخه نمیدونی چطور

چشمام تورو دیدن دلم ریختش یهو

قلبم مدام میگفت بهم نیست مثل تو

انگار یه جوری زندگیم گیره به تو

بیا و مرهم زخمام شو

توی این روزای سخت

امید فردام شو

صافه آسمونم ابریش کن

دنیای سفید و سیاهمو رنگیش کن

میدونم حسم به تو عوض نمیشه

مث تو هیشکی منو بلد نمیشه

لازمه بهت بگم یه بار دیگم

من برات تا آخرش ادامه میدم

تو رویاهام یه تصویر از دوتامونه

پای هم پیر شدیم وصل به من جونت

جز تو با هیچ کسی اینو نمیخوام

چون بهم هیچ کس این حسو نمیداد

بیا و مرهم زخمام شو

توی این روزای سخت امید فردام شو

صافه آسمونم ابریش کن

دنیای سفید و سیاهمو رنگیش کن