چه برایم مانده از تو
جز دل سر خورده ام
چه برایم مانده جز
این ظاهر افسرده ام
کی قرار است خنده ام را
بعد تو پیدا کنم
وقت آن است شب را
با گریه ام دریا کنم
بی سرو سامان منم
که بی قرار بی قرارم
رفته ای اما غمت نمیرود از روزگارم
مانده ام با یاد تو آخرین چیزی که دارم
بی سرو سامان منم
که بی قرار بی قرارم
رفته ای اما غمت نمیرود از روزگارم
مانده ام با یاد تو آخرین چیزی که دارم
چه برایم مانده از تو
جز دل سر خورده ام
چه برایم مانده جز این ظاهر افسرده ام
کی قرار است خنده ام را
بعد تو پیدا کنم
وقت آن است که شب را
با گریه ام دریا کنم
بی سرو سامان منم
که بی قرار بی قرارم
رفته ای اما غمت نمیرود از روزگارم
مانده ام با یاد تو آخرین چیزی که دارم
بی سرو سامان منم
که بی قرار بی قرارم
رفته ای اما غمت نمیرود از روزگارم
مانده ام با یاد تو آخرین چیزی که دارم
قلب بیمارم تورا دائم به یاد می آورد
جای خالیه تو دارد از تنم جان میبرد
قسمت من این شده با عکس تو خلوت کنم
عاقبت باید به این دیوانگی عادت کنم
بی سرو سامان منم که بی قرار بی قرارم
رفته ای اما غمت نمیرود از روزگارم
مانده ام با یاد تو آخرین چیزی که دارم
بی سرو سامان منم که بی قرار بی قرارم
رفته ای اما غمت نمیرود از روزگارم
مانده ام با یاد تو آخرین چیزی که دارم