شاید دلت تنگ شده توام معین زندی

شاید دلت تنگ شده توام

اما نمیتونی حرفی بزنی

بجم دیگه منم معطل توام

اگه اینه چرا زنگ نمیزنی

تو که داری شماره منو

اگه میای بگو که فقط آماده شمو

تو که میدونی من بیداره شبو

شیرینه فکر اینکه میکنی نوازشمو

هنوزم خنده هات جذابه

اون نگات کلی حرف توشه

شاخ گلم لای موهاته

واسه اینه دستام پوچه

بهم بگو از دل پرت

الان حرف همه عشق ها مغلطه شده

توکه دلت پیش خودمه

چرا غرورتو له نمیکنی

راه میری رو این تیغ دو لبه

ولی دستامو ول نمیکنی

نشون میدی همه چی خوبه

ولی من میدونم فرق راست و دروغتو

منم نشون میدم سرم شلوغه

ولی حتی میدونم کی از کجا کردی عبور تو

تو جای هرچی ندارم باش

من دیگه هیچی نمیخوام

بده قول مردونه کنارم باش

من دیگه هیچی نمیخوام

بهم بگو از دل پرت

الان حرف همه عشق ها مغلطه شده

میفهمی از یه جا به بعد سرعت گذر زمانو

میشد نری و بگردیم باهم دو ور جهانو

دیگه جنگ بسه بیا بدیم یکمی امانو

منم از این حال بد حالت افقی درآمو

بیا درارو باز کنیم خیابونارو متر بزنیم

دوباره لباس زمستونی هامونو ست بزنیم

هرچی رفت گذشت تجربه شد پا بچگیهات

بیا ازاین به بعد فقط ما حرف ازعشق بزنیم

دیدی زمین گرده بازم به هم میرسیم

ببین فاز و نولم رد میشن از تویه سیم

نباشی میمیرم واسم مثه نفسی

اینکه هنو دوست دارم یعنی که نی هوس این