
«زانیار خسروی» از آن دست هنرمندانی است که با هوشمندی و خلاقیتش توانسته در موسیقی ایران تأثیری عمیق و ماندگار بگذارد. او در تمام فعالیتهایش نشان داده که نگاه متفاوتی به هنر دارد و میداند چطور مخاطب را با خود همراه کند. زانیار نهتنها بهعنوان خواننده، بلکه بهعنوان ترانهسرا، آهنگساز و تنظیمکننده، همیشه توانسته اثری خلق کند که شنونده را به فکر فرو ببرد یا حس خوبی به او منتقل کند.
در سال ۹۶، زانیار همراه با «مازیار لشنی» گروه «ایهام» را استارت زد. این گروه خیلی زود با اولین قطعهشان به نام «بغض» به محبوبیتی عجیب رسید. ایهام توانست موسیقی پاپ و سنتی را در کنار هم قرار دهد و با ترکیب این دو سبک، فضای تازهای در موسیقی ایران ایجاد کند. ملودیهای شرقی، سازهای سنتی و حال و هوای نوستالژیک در کنار مدرنیتهای که در تنظیمها دیده میشود، باعث شد ایهام خیلی سریع جایش را در دل مخاطبان باز کند.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. زانیار در کنار ایهام، با گروه دیگری به نام «دکاموند» هم آغازگر اتفاقی نو در موسیقی ایران بود. این گروه، با تمرکز بر موسیقی پاپ مدرن و تنظیمهایی که بیشتر بهروز و مناسب ذائقه جوانترها هستند، تفاوتهای زیادی با ایهام دارد. «دکاموند» شاید فضای کلاسیک ایهام را نداشته باشد، اما از جذابیت ملودیها و انرژی خاصی که به مخاطب منتقل میکند، بهره میبرد.
زانیار همیشه نشان داده که علاوه بر توانایی در کار گروهی، بهعنوان یک هنرمند مستقل هم توانسته مسیر خودش را پیدا کند. او اولین آلبوم رسمیاش را سال ۹۲ با نام «۲۸» منتشر کرد. این آلبوم، بار دیگر مهارتهای چندگانه زانیار را بهخوبی نشان داد، اتفاقی که پیش از آنهم زانیار آن را در موزیکهای زیرزمینی خود بسیار موفق رقم زده بود؛ از ترانهسرایی گرفته تا آهنگسازی و تنظیم. نکتهای که در مورد زانیار همیشه جالب توجه است، این است که او بهخوبی میداند چطور در هر پروژهای، چیزی به مخاطب ارائه دهد که از او انتظار دارد و حتی فراتر از آن.
موفقیتهای زانیار فقط به استعداد و تواناییهای فنیاش محدود نمیشود. در تحلیل روانشناختی موفقیتهای او، چند نکته کلیدی به چشم میخورد. زانیار هنرمندی خلاق و انعطافپذیر است که نیازهای مخاطب را خوب درک میکند. انیار با شناخت درستی که از ذائقه مردم دارد، همیشه اثری خلق میکند که در لحظه شنیدن، به دل مینشیند و این، شاید همان راز ماندگاریاش باشد.