
در روزگاری که «ترانهسرایی» معنای واقعی خودش را از دست داده و به «تکست»نویسی تغییر کاربری پیدا کرده و یا عدهای با کنار هم قرار دادن کلمات سعی در درخشان کردن ابیاتشان دارند، «روزبه بمانی» جزو معدود افرادیست که همیشه دغدغهمند عمل کرده و بار معنایی کلمات را بر روی دوشش میکشد.
«روزبه بمانی» هنرمندی ثابت شده است؛ چه آن زمان که عنوانش در قطعات موسیقی «ترانهسرا» و «شاعر» بود و چه حالا که به عنوان «خواننده» نیز روی استیج میرود. او بارها به خاطر ترانههای اجتماعیاش ممنوعالکار شده اما بخشی مهمی از مردم این را نمیدانند و به راحتی او را در کنار خوانندگان سطحی مارکت میگذارند و با تماشای چند ویدئوی تقطیع شده به او توهین میکنند. ویدئوهایی که روزبه خطابش نه مردم بلکه مسئولین کشور بودند.
او از اولین اجرای کنسرتش تا امروز، در تهران و شهرهای دیگر کشور همیشه از دغدغههای مردمش، حرف به میان آورده و به مسئولان دردهای آنان را یادآوری کرده است.
ترانههایی نظیر پاره سنگ، چشمات، بتها، قیصر، خرقه و فتوای تاک از جمله آثاری از روزبه است که رنگ و بوی اجتماعی و نشان از دغدغهمندیهای او دارد.
اصلا شوخی نیست! او پس از انقلاب پرکارترین و تاثیرگذارترین ترانهسرای موسیقی ایران بوده است. اگر به کارنامه هنری او نگاه کنید، میبینید که روزبه با اکثر خوانندگان و آهنگسازان مطرح و مهم همکاری کرده است. از خوانندگان داخلی گرفته تا اسطورههای تاریخ موسیقی ایران.
اگر به سیر ترانهسرایی و بطن واژگانی که او در آثارش از آنها بهره میبرد، نگاه کنید متوجه خواهید شد که او خیلی زیرکانه امضای خود را نیز در ترانههایش به یادگار میگذارد. او همیشه دغدغهای فراتر از یک نوشتن یک ترانهی عاشقانه ساده داشته است. بمانی همواره بر این باور بوده که سادهترین و زمینیترین عاشقانهها را نیز با نگاهی مختص به خودش به مخاطبانش ارائه دهد.
روزبه بمانی با اینکه در دههی هشتاد نیز چند قطعه را اجرا کرده بود، زمانی که حدودا ۴۰ سال داشت به صورت رسمی خواننده پاپ شد و کنسرتهایش را آغاز کرد. او زمانی که به این وادی قدم گذاشت با صدایی قدرتمند و پخته آمد، بمانی نگذاشت تصویری که مخاطبان از ترانههای او دارند به هم بریزد و این بار با صدای خودش، مردم را به حظ بردن از ابیاتش سوق داد.