رسانهها در تمامی دنیا وظیفه تعریف شدهای دارند، انتشار و مخابره اخبار یک فضای کاری مشخص با مردم.
هریک از رسانهها با عملها و عکسالعملهای مختص به خودشان، مخاطب جمع میکنند و با روشهایی خاص باعث میشوند تا مردم به آنها اعتماد کنند و اینجا، همان آنجایی است که یک رسانه به مقبولیت میرسد؛ آنهم توسط مردم که اگر نباشند حرفهای آن رسانه، پشیزی اهمیت ندارد و تاثیرگذار نمیشود.
در نیم دیگری از اتفاقات رسانهای و آنطرف مردم، دقیقا سیاستمردان، چهرهها، سلبریتیها، هنرمندان و همانهایی هستند که میخواهند خبرهایشان از یک رسانه خاص مخابره شود اینجا سیاستهای همان رسانه است که علاقمند باشد تا دست دوستی با آن شخص بدهد یا روبه رویش بایستد.
آن چیزی که مهم است و خصوصا در کشور ما باید آن را درنظر داشت این است که رسانههای مهم و پرمخاطب در فضاهای ورزشی، سینمایی یا موسیقیایی عملاً به چهرههای شاخص و یا همان سلبریتیها نیازی ندارند و میتوانند بدلیل تعدد چهرههایی که علاقمند به همکاری با آنها هستند، موضع خود را تغییر دهند و بالعکس این چهرهها و عوامل اصلیِ کنار آنها هستند که به رسانه احتیاج دارند دلیلش هم مشخص است؛ تعداد انگشت شماری رسانهی مهم مجازی در فضای هنری و بطور ویژه در زمینه موسیقی ایران داریم.
اما اتفاقی که مدتهاست شکل گرفته این است که مثلا یک خواننده، فکر میکند چون میفروشد و پیجش چند میلیون مخاطب دارد، پس خودش رسانه است و میتواند هر اتفاق مثبتی را برای خودش رقم بزند.
در واقعیت این است که یک رسانهی مهم، سپر رسانهای و مراقب یک خواننده در حوادث مجازی و رودر روییهایش با منتقدان است و شاید حرفهایی که نمیتواند خودش بزند از رسانهای که در کنارش است، گفته میشود و این اتفاق مرسومی در تمامی رسانههای مجازی و نوشتاری جهان است.
این توصیه «موسیقی نوین» به تمامی خوانندگان، تهیه کنندگانشان و عوامل کاریشان است؛ هیچ سلبریتی، خواننده و چهرهی مطرحی در جهان نمیتواند به هدفهای کاریاش برسد، مگراینکه تیم رسانهای مطمئن و کاربلدی را کنار خودش داشته باشد، اگرنه هراتفاق منفی که رقم بخورد، اول، گریبانگیر همان چهره را خواهد گرفت.
چه خوانندهای که در ابتدای راه باشد و چه خوانندهای که پرفروش باشد و سالنهایش را برای مدتی کوتاه سولداوت کند.
یادداشتی از امیرحسین حسینی